آرنیکاآرنیکا، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 19 روز سن داره

آرنیکا فـرشـــته کــوچـــولــــوی ما

آرنیکـا قبل از نیــــــــم سالگی

ســــــــلام........ عزیز دل مامان از کارات چی بگم که هر چی بگم کم گفتم ............... اول اینکــه دخملیم دیگه راحت میشینه بازی میکنه البته من همش حواسم هست که یهوئی ولو نشی  یا خودم پیشت میشینم یا دورو برت بالش میزارم   بعد جونم واست بگــــه این شبا همش تو خواب غلت میزنی یا  هی این پهلو اون پهلو میشی همینم باعث بیدار شدنت میشه منم حسابی خستــــه میشم    خشگل خانم اتاقتو خیلی دوست داری چون هر وقت میبرمت تو اتاقت میخندی و شروع مکنی به آواز خوندن: ی یـــه ی یـــه ی    تازه اگه اوضات روبه راه باشه بهت بگیم آرنیکا بگو یه یه ی پشت سرمون تکرار میکنی هر کیو که میشناسی دستاتو باز میکنی که یعنی میخو...
22 فروردين 1393

سیزده بدر

سیزده بدر به روایت تصویر: خانم خانما بازم طبق معمول سر غذا اذیت کردی مجبور شدیم بهت استخون بدیم ببین چطور با عشق نگاش می کنی  مث اینکه خیلی خوشمزس  بازم دارین ازم عکس می گیرین  گردش پدرو دخملی در آبندون عمو یوسف   جمعی از  پسر و دختر عمو های مامی  مامی و دخمل شیطون ...
13 فروردين 1393

اوضاع و احوال این روزهای جیگر طلا

سلام دردونه مامان .سلام قتد و عسل مامان  خوشگل خانم ابن روزا خیلی شیطون شدی همش باید باهات بازی کنم اصلا به هیچ کاری نمی رسم  تا زمانی که پیشتم خیلی خانمی ولی خدا نکته ار پیشت بلند شم دمار از روزگارم در میاری  حالا خوبه این روزا بابا سامان خونس وگرنه نمیدوستم باید چی کار کنم  راستی یادم رفت بگم که دخملیم دیگه غذا می خوره دقیقا 2 روز مونده به 5 ماهگیت فرنی شروع کردم هفته بعدم حریره بادوم بعدم سوپ تو این سه تا حریره بادوم بیشتر از همه دوست داری  عزیز دل مامان دکتر جعفری گفته بود خانم کوچولو باید 5 ماه 5روزش شد بهش غذا بدی ولی از اونجایی که شیر مامی کم شده بود مجبور شدم زودتر غداتو شروع کنم جیگر طلا از وفتی منو شناحتی...
12 فروردين 1393

عید دیدنی خانم کوچولو

عشق من این روزا حسابی تو گشت وگذاری خیلی بهت خوش می گذره موندم عادت کنی اونوقت بعد عید چی کار کنم؟ خلاصه هر جا میرسیم شما نقل مجلسی حسابی خودتو تو دل همه جا می کنی از بس خوش اخلاقی      عید دیدنی خونه دایی بابا سامان                                                                                                                عید دیدنی خونه د...
7 فروردين 1393

5 ماهگی دختریم مبارک

سلام عشق مامی  یه معذرت خواهییییییییییی بزرگ بهت بدهکارم   بابت دیر اپ کردن وبلاگت  واقعا شرمندم  این روزا واقعا سرم شلوغ بود  دیگه سعی می کنم تکرار نشه دخترکم  و تمام اتفاقاتو واست میزارم که این کوتاهیمو جبران کنم   دختر نار مامی 5 ماهه شدی اینقد شیرین شدی آدم دلش می خواد تورو بخوره این روزا کلی صداهای عجیب غریب از خودت در میاری بعضی وقتا هم یه سر جیغ میکشی بالاخره اینطوری بگم که سرو کله مارو در می بری   از خنده هات بگم اینقد ناز می خندی دل همه می بری خیلی بیشتر از قبل متوجه اطرافت هستی هر چند که شما از همون اول متوجه همه چی بودی اگه یه خورده بهت بی محلی کنم میزنی زیر گ...
4 فروردين 1393

عید 93 عیدی متفاوت برای ما

        اولین عیدت مبارک عزیزکم                           این اولین عیدیه که با مائی  پارسال این موقع تو دل مامی بودی چقد انتظار سخت بود حالا امسال تو بغل منی میری عید دیدنی   تو اولین روز 500 هزار تومن عیدی گرفتی اولبن عیدی بابا سامان به شما داد که البته منم بی نصیب نموندم  دست بابا سامان درد نکنه بابت تمام زحمت هائی که برای ما میکشه بعد از تحویل سال اول رفتیم خونه بابا محمد که اونا هم زحمت کشیدن به شما  عیدی دادن بعد رفتیم ...
4 فروردين 1393
1